۵ نیروی رقابتی پورتر چیست؟
تاریخچه نظریه رقابتی مایکل پورتر
مایکل پورتر یکی از مشهور ترین اقتصاد دان های کشور آمریکا بود که در زمینه اقتصاد و استراتژی های کسب و کار فعالیت مینمود. مایکل از محدود افرادی بود که توانست در سن بسیار کم در دانشگاه هاروارد ایالات متحده به عنوان مدرس استخدام شود. مایکل کتابهای زیادی را به چاپ رساند و اکنون نظریههای بیان شده توسط او در سراسر جهان در حوزه کسب و کار مورد استفاده قرار میگیرند. مایکل علاوه بر این که به عنوان مدرس و محقق در دانشگاه هاروارد مشغول به کار بود، توانست در سالهای بعد مشاور کسب و کارهای مطرح ایالات متحده شود. او با مشاورهها و تحقیقاتی که برای این کسب و کارها انجام داد، توانست در رشد و پیشرفت آنها بسیار موثر عمل کند.
مایکل به شرکتهای بین المللی مشهوری مانند گمبل، پروکارت مشاوره داده است. او معتقد بود که برای ورود به هر بازاری و یا برای رشد هر کسب و کار میبایست، به تجزیه و تحلیل و آنالیز رقبا پرداخت. همچنین معتقد بود رقبا از جمله کسانی هستند که میتوانند درسقوط یا پیشرفت یک کسب و کار نقش داشته باشند و همه چیز در یک کسب و کار میتواند با توجه به عملکرد رقبا تغییر کند. در نتیجه او در سالهای فعالیت خود در هاروارد، نظریه پنج نیروی رقابتی کسب و کار را مطرح نمود.
با مطالعه این پنج نیروی مایکل میتوان متوجه شد که رقبا دقیقا چه کسانی هستند؟ چقدر کسب و کار ما را تهدید میکنند؟ راه موفقیت و پیروز شدن میان رقبا چیست و چگونه باید عمل نمود؟ در نتیجه وقتی بتوانید این چند سوال را با استفاده از نظریه مایکل پورتر پاسخ دهید، در واقع موفق شدهاید که رقبای خود را به خوبی آنالیز و تحلیل کنید.
پنج نیروی رقابتی پورتر کدامند؟
گفتیم که مایکل نظریه رقابتی خود را در پنج قسمت مختلف بیان نمود. این پنج نیرو هرکدام بر روی بخش خاصی تمرکز داشته، و به شما میگویند که رقبا، مشتریان، وضعیت بازار چه نقشی در کسب و کار شما دارند. شما چه کسب و کارتان را تازه تاسیس کرده باشید و بخواهید به بازارهای جدید وارد شوید و چه سالها از افتتاح کسب و کارتان گذشته باشد، میبایست این پنج نیرو را مطالعه نموده و همواره از آنها جهت تحلیل رقبای خود استفاده کنید.
به این علت که به گفته مایکل هر کسب و کاری تا زمانی که در حال فعالیت است باید همواره رقبای خود را تجزیه و تحلیل کند. در زیر پنج نیروی رقابتی مایکل را آوردهایم:
-
قدرت چانه زنی تامین کنندگان
قدرت چانه زنی تامین کنندگان یا همان عرضه کنندگان محصول در بازار اولین نیروی رقابتی مایکل میباشد. اگر قدرت چانه زنی تامین کنندگان بالاتر باشد، قطعا ورود به حوزه مورد نظر برایشان بهتر خواهد بود. اگر تعداد تامین کنندگان زیاد باشد قدرت چانه زنی آنها کمتر و اگر محصول متمایزی ارائه کنند، قدرت چانه زنی آنها بالاتر خواهد بود.
-
قدرت چانه زنی خریداران
قدرت چانه زنی خریداران دومین نیروی رقابتی پورتر است. برای اینکه ورود به یک بازار برای یک برند جذاب تر و پرسودتر باشد، میبایست قدرت چانه زنی خریداران و توان آنها کمتر باشد. اگر محصول یا خدمات عرضه شده نقش حیاتی و مهمی برای مشتری داشته باشند، قدرت چانه زنی او کاهش می یابد. اگر تعداد خریداران بسیار زیاد باشد قدرت چانه زنی آن ها کاهش می یابد. اگر هزینههای تعویض محصول بالا باشد نیز قدرت خریدار کم میشود. اما اگر خریدار در خصوص محصول اطلاعات زیادی داشته باشد، قدرت چانه زنی او بالاتر میرود.
-
تهدید ورود رقبای جدید
سومین نیروی رقابتی مایکل تهدید ورود رقبای جدید می باشد. اگر ورود به یک بازار برای رقبای جدید آسان باشد، با بالا رفتن تعداد رقبا سود کسب و کارهای دیگر کاهش مییابد. حال اگر هزینه زیادی برای ورود رقبا به یک بازار نیاز باشد، و فناوری کسب و کار آنها بسیار یچیده باشد، ورودشان به بازار بسیار سخت خواهد شد. در نتیجه وقتی نتوانند به سادگی به بازار وارد شوند، درصد تهدید ورود آنها کاهش مییابد.
-
قدرت رقابتی رقبای موجود
قدرت رقابتی رقبای موجود دیگر نیروی رقابتی مایکل پورتر میباشد، که میتوان آن را مهمترین نیروی نظریه مایکل به حساب آورد. مطابق این نیرو هرچقدر رقابت رقبای موجود شدت بیشتری داشته باشد، ورود به آن بازار نمیتواند جذابیت و سود زیادی داشته باشد. مواردی مثل شباهت رقبا یک یکدیگر، بالا بودن هزینه تبدیل، دشوار بودن خروج از بازار میتوانند رقابت میان رقبای یک بازار را شدت دهند.
-
کالاهای جایگزین
اگر امکان جایگزین کردن کالا برای مشتریان آسان باشد، فعالیت در بازار مورد نظر نمیتواند پرسود باشد. در صورتیکه کالای رقبا با کالای شما شباهت زیادی داشته، ولی دارای تمایز نیز باشد مشتری قطعا کالای آن کسب و کار را با کالای شما جایگزین میکند. در نتیجه با بالا رفتن درصد جایگزینی، میزان تقاضا کمتر شده و سود کسب و کارها نیز کاهش مییابد. این نیروی پورتر نیز بسیار حائز اهمیت بوده و باید حتما مورد توجه قرار گیرد.
نیروی ششم نظریه پورتر چیست؟
مایکل نظریه خود را در پنج قسمت طرح نمود و قسمت ششمی وجود نداشت. اما برخی از صاحب نظران و اقتصاد دانان بزرگ دنیا، معتقد بودند که میتوان دولت را به عنوان نیروی ششم نظریه مایکل در نظر گرفت. به گفته این صاحب نظران دولت نیز نقش مهمی در رقابت کسب و کارها در یک بازار با یکدیگر دارد. البته این نظریه نیز کاملا درست است و دولت می تواند ششمین نیروی مایکل به حساب بیاید. برخی از دولتها به خودی خود تولید کننده بوده و کالاهای زیادی را روانه بازار میکنند. این موضوع میتواند بر روی بر روی نیروی جایگزینی کالا پورتو تاثیر داشته باشد. علاوه بر این دولت میتواند با ارائه وام و تسهیلات برخی از کسب و کارها را حمایت کند.
در این صورت کسب و کار حمایت شده در بازار موفق تر عمل میکند و میتواند با رقبا بهتر رقابت کند. اما تاثیر دولت تنها به همین موارد خلاصه نمیشود. گاهی دیده میشود که طی سال ها دولت قوانین جدیدی را در خصوص کسب و کارها وضع میکند، که به نفع برخی شرکتهای تازه تاسیس خواهد بود. برای مثال با وضع برخی قوانین ثبت شرکت، جمع آوری سرمایه لازم برای تاسیس کسب و کار برای کار آفرینان آسانتر میشود. در نتیجه ورود به بازار رقابتی نیز برای آنها سادهتر شده و تعداد رقبا بالاتر میرود.
به زبان ساده تر دولت میتواند بر روی هرپنج نیروی مایکل پورتر اثرگذار باشد. البته درصد تاثیرگذاری دولت در برخی کشورها کمتر خواهد بود، اما به طور کلی باید این نیروی مهم را نیز در نظر گرفت.
نکات مهم در خصوص استفاده از ۵ نیروی رقابتی پورتر برای کسب و کار ها
همه کسب و کارها امروزه از پنج نیروی رقابتی مایکل برای آنالیز نمودن رقبای خود استفاده میکنند. این به این علت است که استفاده از این نظریه میتواند برای کسب و کارها مزایای فراوانی را به همراه داشته باشد. اما در خصوص استفاده از این نظریه میبایست برخی نکات مهم را نیز مد نظر قرار داد. در زیر این نکات مهم را نام بردهایم:
-
شناخت رقبا
اولین نکتهای که در خصوص استفاده از نظریه مایکل باید مد نظر قرار دهید، شناخت رقبایتان میباشد. شما میبایست بتوانید رقبای خود را تشخیص داده و بر روی آنها شناخت پیدا کنید، تا با استفاده از این پنج نیرو قادر به تحلیل و آنالیز آنها باشید. توجه داشته باشید که فقط کسب و کارهای مشابه رقبای شما نیستند. به زبان سادهتر هر ابزار، رسانه، برند که بتواند نیاز مشتریان شما را کاملا شبیه به خودتان برطرف کند، رقیب شما محسوب میشود. به عنوان مثال روزنامهها در گذشته تصور میکردند که تنها روزنامه و مجلات دیگر رقبای آنها هستند. اما بعد ها مشخص شد که اینترنت اصلیترین رقیب آنها است.
-
شناخت بازار
دومین نکتهای که در خصوص استفاده از پنج نیروی پورتر باید مد نظر قرار دهید، شناخت بازار میباشد. شما می بایست بازار هدف خود را شناسایی کنید، تا بتوانید مشتریانتان را با استفاده از این پنج نیرو آنالیز کنید. برای شناخت بازار هدف میبایست تحقیقات زیادی انجام دهید.
-
در نظر گرفتن مزایای کالا یا خدمات
در نظر گرفتن مزایای کالا یا خدمات خود نیز، از دیگر نکات مهمی است که باید به آن توجه داشته باشید. شما باید سعی کنید محصول و خدماتی را به مشتریان ارائه کنید، که مزایای فراوانی برای آنها به همراه داشته باشد. این کار باعث می شود درصد جایگزینی کالا کمتر شود. در نتیجه این نکته نیز میتواند در خصوص استفاده از نظریه پورتو بسیار مهم باشد.