تاثیر داستان گویی در بازاریابی بر مغز برای بازاریابان
داستان سرایی ابزار قدرتمندی در بازاریابی است. دلیل اهمیت داستان گویی در بازاریابی نه فقط به این دلیل که داستان ها به طور کلی سرگرم کننده هستند، بلکه به این دلیل که ثابت شده است که داستان ها تاثیرات عمیقی بر مغز انسان دارند.
برای بازاریابان، داستانهای خوب با تحریک پاسخهای عصبی پیچیده باعث افزایش تعامل، بهبود یادآوری و ارتباطات عاطفی عمیقتر میشوند. درک این پاسخ ها بینش مهمی را برای بازاریابان در مورد چگونگی استفاده بهتر از داستان سرایی در کمپین های بازاریابی خود فراهم می کند.
این پست نحوه تاثیر داستان گویی در بازاریابی بر مغز را پوشش می دهد تا بتوانید از داستان سرایی برای ارتباط بهتر با مخاطبان خود استفاده کنید.
آنچه در مغز در حین داستان گویی اتفاق می افتد
داستان های قانع کننده تاثیر قدرتمندی بر مغز ما دارند. با داستان گویی در بازاریابی می توانید نورون های آینه ای را فعال کنید و به ما اجازه دهید تا احساسات و اعمال داستان را تجسم کنیم، انگار که خودمان آن را تجربه می کنیم. این جفت شدن عصبی یا جفت قشر مغز نامیده می شود. به نظر می رسد مغز ما با مغز داستان نویس هماهنگ است.
پژوهش ها نشان می دهد که داستان های شخصیت محور با محتوای احساسی قوی ترین شکل جفت عصبی را ارائه می دهند. همانطور که در داستان غوطه ور می شویم، فعالیت مغز ما با قهرمان داستان هماهنگ می شود، که به ما کمک می کند تا عمیقاً با شخصیت ها ارتباط برقرار کنیم.
داستان ها بخش های بزرگی از نئوکورتکس ما، جدیدترین ناحیه مغز انسان را فعال می کنند. یک داستان به خوبی گفته شده باعث تحریک و فعالیت قشری قابل توجهی می شود. برخلاف یک سخنرانی یا پاورپوینت، یک روایت جذاب بیشتر مغز ما را درگیر می کند و ما را متمرکز و درگیر نگه می دارد.
انتشار مواد شیمیایی عصبی
هنگامی که ما به یک داستان جذاب گوش می دهیم یا می خوانیم، مغز __ ما مواد شیمیایی عصبی __ را ترشح می کند که باعث می شود احساس کنیم درگیر، مرتبط تر، متقاعد شده و می توانیم داستان را بعداً به خاطر بیاوریم. برخی از مواد شیمیایی عصبی کلیدی که در طول داستان سرایی آزاد می شوند عبارتند از:
- اکسی توسین: همچنین به عنوان “هورمون عشق” شناخته می شود، اکسی توسین با پیوند، اعتماد، همدلی و صمیمیت مرتبط است. داستانهای متقاعدکننده باعث ایجاد هجوم اکسی توسین میشود و حس صمیمیت با داستانگو را تقویت میکند و باعث ایجاد رابطه میشود.
- دوپامین: این انتقال دهنده عصبی میل و انگیزه را افزایش می دهد. یک داستان متقاعدکننده باعث ترشح دوپامین میشود و ما را بیشتر میخواهد. دوپامین ما را وادار به توجه و اقدام می کند.
- کورتیزول: این هورمون در پاسخ به استرس ترشح می شود. داستانهایی که باعث ایجاد تنش و هیجان میشوند، سطح کورتیزول ما را افزایش میدهند، بنابراین احساس میکنیم روی نتیجه سرمایهگذاری میکنیم. استرس تعارض داستان ما را برای اقدام و حل آماده می کند.
با تأثیرگذاری بر این مواد شیمیایی عصبی در داستانها، بازاریابان میتوانند با استفاده از داستان گویی در بازاریابی مخاطبان را به مراقبت عمیقتر، ایجاد وفاداری و انجام اقدامات بهتر از بیان حقایق و دادهها وادار کنند. استفاده از واکنش مغز به یک داستان، اقناع بازاریابی را تقویت می کند.
افزایش تعامل
داستان سرایی تاثیر زیادی بر جذب مخاطب دارد. به گفته بازاریابان،57 درصد از آنها می گویند که داستان گویی جذاب و قانع کننده است کلیدی برای جذاب کردن محتوا است. این کار را با جلب توجه افراد و برقراری ارتباط عاطفی انجام می دهد.
وقتی به یک داستان جذاب گوش میدهیم، ذهن ما همان مناطقی را فعال میکند که اگر خودمان واقعاً رویدادها را تجربه میکردیم، فعال میشد. قبلاً در بخش قبل به این پدیده پرداختیم، جایی که در مورد جفت عصبی صحبت کردیم.
افزایش تعامل از طریق داستان سرایی، رمزگذاری حافظه را تقویت می کند، که منجر به یادآوری بهتر برند می شود.
اقناع و نفوذ با داستان گویی در بازاریابی
داستان سرایی با قرار دادن شنونده در حالت تلقین پذیری، مغز را برای متقاعد کردن آماده می کند. وقتی در یک روایت غرق می شویم، بخش عقلانی مغز ما منفعل تر می شود، در حالی که مرکز عاطفی فعال تر می شود. ما از تجزیه و تحلیل انتقادی اطلاعات دست می کشیم و نسبت به ایده ها، تصاویر و مفاهیم متناسب با داستان بازتر می شویم.
نورونهای آینهای ما شلیک میشوند، اکسیتوسین آزاد میشود و باعث میشود احساس ارتباط کنیم و افزایش دوپامین به ما انگیزه میدهد تا توجه کنیم و اقدام کنیم.
داستان در واقع مغز ما را هک می کند و احساسات و تصمیمات ما را هدایت می کند. یک داستاننویس ماهر میتواند ایدههای روایت را به محصولات، علل و دیدگاههایی مرتبط کند که میخواهند مخاطب از آن حمایت کند. داستان سرایی به طور طبیعی از طریق تجربه، اقناع را تسهیل میکند و به مخاطبان اجازه میدهد نتیجهگیری کنند.
فراخوانی پیشرفته
نشان داده شده است که داستان گویی باعث تقویت یادآوری و شکل گیری حافظه می شود. داستان ها تمایل دارند حافظه اپیزودیک را درگیر کنند، که مسئول ثبت خاطرات تجربیات و رویدادها است. برخلاف به خاطر سپردن واقعی حقایق و ارقام، خاطرات اپیزودیک با زمینه، احساسات و جزئیات حسی بیشتر شکل میگیرند.
ایجاد اعتماد
داستان گویی در بازاریابی یک راه قدرتمند برای ایجاد اعتماد بین یک کسب و کار و مخاطبان آن است. بررسی ها و تجربیات شخصی در مورد یک شرکت، اعتبار را به نمایش می گذارد و به ایجاد حس ارتباط با مخاطبان شما کمک می کند. بیایید در مورد اینکه چگونه داستان ها می توانند اعتماد را به چند روش کلیدی تقویت کنند بیشتر بررسی کنیم:
- آنها جنبه انسانیتر و مرتبطتر داستانگو یا برند را نشان میدهند. داستانهای آسیبپذیر، بهویژه، باز بودن و شفافیت داستاننویس را نشان میدهند و صمیمیت و ارتباط را تقویت میکنند. این برای مدیران اجرایی و کارآفرینانی که میخواهند رهبران فکری باشند، قدرتمند است.
- آنها تخصص و شایستگی را به نمایش می گذارند. داستانهای برگرفته از تجربه نشان میدهند که داستاننویس آگاه و معتبر است. این تخصص باعث افزایش اعتماد مخاطب می شود.
- داستانها با این که مخاطب را قادر میسازد چیزها را از منظر دیگری ببیند، همدلی را تقویت میکند و بین گوینده و شنونده اعتماد ایجاد میکند.
- داستانها بیشتر از واقعیتهای صرف احساس اعتبار میکنند. عناصر روایی در داستان ها باعث افزایش باورپذیری و به یاد ماندنی می شود. داستانها برخلاف دادههای خام، از نظر احساسی به هم متصل میشوند.
ایجاد ارتباط از طریق قصه گویی
داستان گویی روابط عاطفی را بین داستان نویسان، شخصیت ها، برندها و مخاطبان شکل می دهد. آنها دیدگاه های جدیدی ارائه می دهند و همدلی را تقویت می کنند.
برندهایی که از داستان سرایی به صورت استراتژیک استفاده می کنند، می توانند روابط و جامعه را بین مشتریان خود تقویت کنند. با به اشتراک گذاری داستان های معتبر که از نظر احساسی طنین انداز می شوند، برندها می توانند وفاداری و وابستگی بیشتری را القا کنند. مشتریان به سمت برندهایی جذب می شوند که احساس می کنند واقعاً آنها را درک می کنند و در سطح عمیق تری با آنها ارتباط برقرار می کنند.
داستان های مرتبط با نام تجاری شامل تبلیغات شفاهی مثبت است. مخاطبان تشویق می شوند تا داستان های تکان دهنده را برای تقویت پیوندهای اجتماعی به اشتراک بگذارند. داستان سرایی به برندها این امکان را می دهد که وقتی ماهرانه انجام شود، بخشی از روایت های شخصی و هویت اجتماعی مشتریان خود شوند. این منجر به بشارت و تبلیغ طبیعی می شود.
اگر از داستان گویی در بازاریابی به درستی استفاده شود، میتواند عمیقاً بر ایجاد رابطه، حس اجتماع و وفاداری به برند تأثیر بگذارد.
سخن پایانی
داستان گویی در بازاریابی ابزار قدرتمندی برای بازاریابان است تا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. شنیدن داستان ها پاسخ های واقعی را در مغز ایجاد می کند و عمق تجربه را افزایش می دهد. با استفاده از این پاسخ های عصبی، می توانید داستانی بسازید که با مخاطبان شما طنین انداز شده و آنها را تشویق به اقدام کند. از داستان سرایی برای ایجاد اعتماد، ایجاد ارتباطات و الهام بخشیدن به عمل استفاده کنید. پتانسیل داستان گویی در بازاریابی بی حد و حصر است!